گلستان شعر

متن مرتبط با «قلعه» در سایت گلستان شعر نوشته شده است

شبی افتاد در آن قلعه گذارم

  • شبی افتاد در آن قلعه گذارمتداعی شد برایم روز گارم چو آن ایام خوب نو جوانیبیامد پیش چشمم با نگارم عجب حال وهوائی بود آنروزنشستی زیر سایه در کنارم تواز آینده می گفتی برایممن از راه تلاش و کاروبارم نگاهت بود امید دروجودمتو بودی غنچه ای درنو بهارم به تو همچون نفس وابسته بودمتو رفتی ماندم واین حال زارم چو بود آن روز وصلت آرزویمکه این برده همه صبر وقرارم نمی شد باورم هرگز جدائیتورا یک شب ببینم در کنارم ,افتاد,قلعه,گذارم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها