ای کاش به دگر باره زمان برگردد
آن عشق وصفا دوباره از سر گردد
بی تاب دلم به خانه ی ویرانه
جارو،وتمیزبدست دلبرگردد
یکبار دگر به کوچه های باریک
آن حلقه وکوبه ها بر آن در گردد
دربین تمام خانه های ویران
من ذل بزنم که دیدگان تر گردد
بر گوش و دلم دار صدا می آید
برگشت به گذشته هامیسر گردد
آن خفته بخاک بر، امیدست هنوز
یک فاتحه و دعا برآن قبر گردد
بیک مانده هنوز آرزوئی بر دل
چون مرغ سحر به اشیان پرگردد
محمد بیک