من سازم و آوازندارم

ساخت وبلاگ

من سازم و آ و از ندارم
گنجینه شدم راز ندارم


قفلی زدند بردل زارم
دل بسته شدم با ز ندارم


گم گشته کلیدیم بدانین
هیچ راه به قفل ساز ندارم


مرغی شده ام بی پر و بال
در کنجم و ، پرواز ندارم


من بلبلم فصل خزان است
پژ مردم و آواز ندارم


در حسرت یارم زمستان
در ازلت و دمساز ندارم


امید دارم به وصا لش
در شو رم و طناز ندارم


در ترفع چمن نغمه سرایم
یا رم بر سد ناز ندارم


صبح و سحرم شاخه بشاخه
می خو انم و غماز ندارم


هرجا من بیک شعربگویم
در گفتنش ، همباز ندارم

محمد بیک

+ نوشته شده توسط محمد سلطانی بناوندی (بیک) در سه شنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۵ و ساعت 22:42 |
گلستان شعر...
ما را در سایت گلستان شعر دنبال می کنید

برچسب : سازم,آوازندارم, نویسنده : fnaghmeyekohsaran12 بازدید : 216 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 2:05